ساویناساوینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس مامی و ددی (ساوینا)

مریضیت عزیزم

سلام به روی ماهت عزیز دل مامان.   الهی که من هیچ وقت مریضی دخترم و نبینم. هیچ مادری مریضی بچه شو نبینه.  آمین   مامان اینقدرحواسش بهت بود که تو سرمای زمستون مریض نشدی . ولی امان از فصل بهار . یه دقیقه گرم بود یه دقیقه سرد.   جوجوی مامانم گذاشت تو ایام عید سرما خورد .   بعد اینکه خاله اینا رفتن عزیزم افتادی به فین فین. یهو شب دیدم که تب کردی دیگه دم دمای صبح دیدم که تبت داره میره بالا. دیگه  لازم بود که تب بر شروع کنم ولی اندازه شو نمی دونستم . تا صبح یه جوری تبت و پایین نگه داشتم صبح زود بردیمت بیمارستان نیکان تو اقدسیه.    بیمارستانش خیلی مجهز بود . متخصص کودکان اومد بالا سرت. خیلی به...
30 فروردين 1391

ساوینا لحظه سال تحویل

قربونت برم من الهی گل مامان سال تحویل امسال صبح زود بود .مامانی خیلی دلش می خواست که بیدارت کنه توام سال تحویل کنار من و بابایی باشی ولی دلش نیومد که بیدارت کنه آخه تو هنوز کوچولویی . چیزی از این لحظه ها متوجه نمی شی. می دونم اگه بیدارت می کردم بی قراری می کردی فرشته نازم. اینم عکس ساوینای نازم لحظه سال تحویل:   اینم ساوینای من.. ...
28 فروردين 1391

سفره 7 سینمون

  اول از همه سال تحویل امسال صبح زود بود . جاتون خالی شب قبلش با بابایی و ساوینای نازم رفتیم تجریش واسه خرید وسایل سفره ٧ سینمون. من خودم شب عید و خیلی دوس دارم اونم واسه هیاهو شلوغیش. خیلی بهم روحیه میده. وااااااااااااااای نمی دونین که چه خبر بود شلوغ و پر هیاهو... جونم واست بگم که جای پارکم نبود خیلی گشتیم تا یه جا ی پارک پیدا کردیم توی یه کوچه بن بست. خیلی باحاله شب عیدااااا همه اومده بودن تو خیابون واسه خرید. یکی داشت ماهی می خرید.. یکی داشت سمنو می گرفت... اون یکی داشت سنجد ... .. مام مثل اونا .گشت زدیم و خرید کردیم جای همه دوستای گلم خالی. برگشتیم خونه . سریع سفره رو چیدیم. خو...
15 فروردين 1391

تبریک سال نو(1391)

    ای دگرگون کنندهٔ دلها و دیدگان ای سامان دهندهٔ روزان و شبان ای گرداننده‌ی روزگار و توان ... ... روزگار ما را به نیکوترین حال بگردن دوستای عزیزم   >>>ساله نو مبارک<<< >>ساله نو مبارک ...
15 فروردين 1391

خونه تکونی

سلام صد سلام به دختر گلمو دوستای مهربونمون که در این مدتی که ما نبودیم ما رو فراموش نکردن. یه دنیا ممنونم از همگی. ساوینای مامان خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم ایام عید بود و مهمون مهمون بازی ............. شیطنت های جنابعالی ............دیگه وقت برای مامانی نمی زاره که. الانم  که نگاه کردم به آخرین پستم دیدم که ٢٧ اسفند ماه آخریش بود تو سال کهنه. الان تقریبا ١٥ روز از فروردین و پشت سر گذاشتیم و شروع کردیم سال جدید و به امید پروردگار خوبو مهربونمون.... من میرم واسه خونه تکونیه وبلاگت ..........   ...
15 فروردين 1391
1